پرستاری 91 به نام نامی حضرت دوست که فقط نام اوست که نکوست
| ||
گفتم غمم فزون است ، گفتا ز من چه آید
گفتم که نمره ام ده ، گفتا ز من نیاید گفتم که نمره دادن بسیار سهل آید گفتا ز ما اساتید این کار کمتر آید گفتم کرم نمایید من را کنید شما شاد گفتا که خوش خیالی کی وقت آن بیاید گفتم که نمره هفت بدبخت عالمم کرد گفتا اگر برای آن هم زیادت آید گفتم خوشا دهی که دست شما دهد آن گفتا تو کوشش کن کو وقت آن بر آید گفتم دل رحیمت کی قصد رحم دارد گفتا نگوی با کس تا وقت آن بر آید گفتم زمان تحصیل دیدی که چون سرآید گفتا خموش جانم ازدست من چه آید
[توسط: اردوخانی ] [ نظرات شما () ]
|
||
[ تمام حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به گروه پرستاری 91 میباشد.] |